عرفانعرفان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

نفس مامان و بابا

هدیه ی نگارجون

1394/7/18 17:12
نویسنده : مامان عرفان
261 بازدید
اشتراک گذاری

روز پنجشنبه بود که عمو سید و خانمش مهدیه خانم و نگارجون به همراه پدر و مادر گرامیشون تشریف آوردن خونمون٬دو روز مهمونمون بودن.

نگارجون برای پسر گلم یه کامیون بزرگ خیلی خوشگل و یه بسته بزرگ ویفر موزی آورده بود٬دست گلش درد نکنه.قلب شما هم که از کامیون خیلی خوشت اومده و سوارش میشی و با پا خودتو میکشی جلو.همش میگی کامیونو عمو سید آورده...

عصر همون روز با هم رفتیم گردنه ی بیژن ولی اونجا هوا خیلی سرد بود و باد شدید میومد بخاطر همین از ماشین پیاده نشدیم و اومدیم پایین تر توی آلاچیق های پارک بندون نشستیم و چایی و شیرینی و میوه خوردیم٬شما و نگار خانم هم یه کم تاب بازی کردین 

 

نگهبان پارک دوتا سگ بزرگ داشت که به یه درخت بسته بودشون و از وقتی رفتیم تا برگشتیم پارس میکرد!شما هم ازش خوشت اومده بود و کلی ذوق میکردی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)