تولد دوسالگی
تولد تولد تولدت مبارک عزیز دلم
عزیز خوشششگل من خیلی خیلی ببخش امسالم نشد برات تولد بگیریم.امسال تصمیم داشتم شام درست کنم و خاله ها و عمه ها و دوتا مامان جون و باباجون رو دعوت کنیم و یه جشن تولد ساده بگیریم برای پسر گلمون ولی قسمت نبود بخاطر فوت مامان بزرگم که دو هفته پیش بود نشد...خودم هم بعد فوت ننه مرجان دیگه دل و دماغ این کارا رو نداشتم...ولی شب تولدت نتونستم یه کیکم درس نکنم بخاطر همین خیلی سریع یه کیک ساده ی خوشمزه درس کردم و چند تا دونه شمع گذاشتم روش بردیمش پایین خونه بابا اردشیر چون ماهانم اونجا بود که ذوق کنید٬با این حال بازم خیلی خوب بود شما و ماهان اینننقد ذوق کرده بودید و دس میزدید و میخوندید تولد تولد تولدت مبارک...
ان شاالله سال بعد هم بزرگتر میشی هم با یه کادوی خیلی بزرگ یه جشن حسابی برات میگیریم ان شاالله بتونم بزرگ شدن و موفقیتت رو ببینم و لذت ببرم؛عاششششقتم عززززیزززززم؛ تو تمام هستی من و بابایی هستی.
خییلی وقته پسر باهوشم دیگه کامل میتونه جمله بندی کنه و اکثر حروف که بیشتر بچه ها تو این سن نمیتونن تلفظ کنن تو میتونی تلفظ کنی مثل:«ف»٬ «ک»٬ «گ»٬ «چ»٬ «خ»٬ «ش»٬ «س»٬ «ز»٬ «ت»٬ «پ»و....
کلماتی که تلفظشون رو خیلی بامزه میگی:
قورباغه:بَغوغه
آشپزخونه:آبشونه
سفره:سرفه
تخم مرغ:تُمِ مُغ
مدرسه:مِردِسه
ببخشید:بِگَشید
نشستم:شِشیدم
کاکائو:کاکایو
شکلات:هوشکلات
اصفهان:اصدَهان
تولد:تلَلُد
مبارک:مِبارک
قاشق:چاشق
مواظب:مُظابه