18ماهگی
عزیز دل مامان ٬ عرفان خوششششگلم ۱۸ماهگیت مبارک امروز واکسن ۱۸ ماهگیت رو زدیم٬مبارکت باشه گلم. دیگه ماشالله پسرم بزرگتر که شدی آستانه دردت بالاتر رفته و موقعی که واکسن زدی چنان اشکی میریختی که دل مامانی برات کباب شده بود نسبت به واکسن های قبلیت بیشتر درد داشتی که تا یه روز اصصصلاً پاتو تکون نمیدادی٬تکون میخورد گریه میکردی!الهی درد و بلات به جونم همممش تو بغلم دراز بودی و جرأت نمیکردی بلند شی راه بری!تا اینکه فرداش که از خواب بیدار شدی بازم میترسیدی پاتو بذاری زمین رفتیم پایین خونه باباجون ماهانم اونجا بود٬ماهانو که دیدی میپرید اینور اونور ذوق زده شدی و یدفه بلند شدی و مثل ماهان میپریدی بعد خودت متوجه شدی که پاهات دیگه درد ...
نویسنده :
مامان عرفان
23:53